حسنا و امیرحسینحسنا و امیرحسین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

دو قلوهای عزیز مامان و بابا

عروسی عروسی

1394/2/28 18:35
نویسنده : mehri ghorbani
641 بازدید
اشتراک گذاری

عروسی پسرعموی بابا رفتیم

 مثل همیشه به  شما  گلهای خوشگل  خیلی خوش گذشت

جشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (2)

مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
9 خرداد 94 9:33
الهی من فدای این دو تا عروس داماد نازم بشم . عزییییییییییزم. ان شاءالله عروسی و دامادیتون را ببینیم. نمی دونم هر وقت می گم عروس بشی یه غمی توی دلم می شینه چقدر سخته که یه دختر از مادر و خانواده جدا بشه و با کس دیگه ای صمیمی بشه نمی دونم وقتی هم جوان بودم و وقت ازدواجم بود هر وقت حرف عروسیم می شد گریه می کردم ولی عروسی خیلی شیرینه اما مثل شکلات تلخه هم دوست داری هم تلخه ولی بیشتر دوستش داری. ان شاءالله خوشبخت خوشبخت و سلامت باشین . راستی من اصلا از کار نکردن ناراحت نیستم چون خلآ برنامه نویسی نکردن را بچه هام پر کردن . اون شادی ای که با برنامه نویسی بدست می آوردم را حالا با بوسه بچه ها تجربه می کنم . همه برنامه ها و پروژه هام را هم پاک کردم و دیگه دوست ندارم از بچه هام دور باشم.
mehri ghorbani
پاسخ
سلام عزیزم خوشبختی بچه ها آرزوی همه پدر و مادر هاست. برای گلهای شما و خودم آرزوی خوشبختی و سعادت رو دارم. من هم مثل شما از کنار گذاشتن کارم پشیمان نیستم. اما دلم برای برنامه نویسی تنگ می شه. صبوری و تحمل شما ستودنی هست.
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
11 خرداد 94 16:55
عزیزم لینکتون کردم باعث افتخار که از تجربیاتتون درس بگیرم.
mehri ghorbani
پاسخ
ممنون که لینکمون رو اضافه کردید. اما ما باید از صبر و تحمل شما درس بگیریم