دو قلوهای عزیز مامان و بابا

  بچه های خوشگل مامان و بابا بسیار علاقه مند به کتاب خواندن شدند.   خونه عمه جون رفته بودیم مهمونی     بازم عروسی حسنا جون به همراه نازنین زهرای نازنازی   ...

دریای زیبا دختر گل مامان با شنهای دریای مشکل اساسی داشت. چون شنها میرفتن لای انگشتهای کوچولوش. برعکس امیر حسین عزیزم که انگار نه انگار تمام انگشتهای کوچولوش در شنها فرورفتن.                 ...

    بچه های خوشگل من طوری آب بازی می کردند که هیچ کس باورش نمی شد اولین بار هست که دارن رودخانه می بینند!!       امیرحسین و حسنا به همراه آقا محمد سینای گل(پسرخاله ی بابا)     آقا پسر گل ما  همه رو خیس کرد   ...

خونه مامان جون آفرین به خواهر و برادر مهربون         ...

اگر بستنی وجود نداشت ما چطور باید امیرحسین جان و حسنا جان را از این وسایل بازی جدا می کردیم                 حسنا جان و دایی علی   قایق سواری این اولین بار هست که گلهای قشنگ ما سوار قایق شدند. با اینکه  بچه های نازنازی مامان و بابا خیلی راه رفته بودند ، اما هنوز سرحال بودند. ...

              ...

 لباسهای بهاری خوشگلهای مامان علاقه خاصی به لباسهای آستین بلند داشتند. با این لباسهای جدید بهاری، راضی شدید که دیگه آستین بلند یا به قول خودتون  آستین ببند نپوشین.   حسنای مامان، خیلی قشنگی عزیزم       پسر بازیگوش من، نتونستم از شما یک عکس خوب بگیرم. چون خیلی مشغول بازی بودی. و اصلا آروم نمی گرفتی             درخت میوه خونه مامان بزرگ بابا، اولین باری بود که درخت با میوه می دیدید.  خودتون میوه چیدید، شستید و نوش جان کردید. این موضوع براتون خیلی جالب  و تعجب آور بود.   ...